مناجات با خداوند کریم
باز پوشـاندی گـناهم را و مشـتم وا نشد باز هم این بنده پیش هیچکس رسوا نشد ماندهام تا که گناهم را کجا مخـفی کنم؟ این گـناهـانِ کـبـیره هیچ جـایی جا نشد خواستم تا بـین آغـوشِ کسی گـریه کنم هرچه گشتم خوبتر از تو کسی پیدا نشد خـواسـتم مثـلِ تـمـام بنـدگـانِ خـوب تو چـند روزی بنـدۀ خـوبـی شـوم امـا نشد خواستم تا چند روزی توبهام را نشکـنم هرچه کردم آخرش یک روز هم حتی نشد آبـرویی را که با بدبـخـتی و بیـچـارگی قطره قطره جمع کردم آخرش دریا نشد خوش به حالِ آن کسی که رو سفید فاطمهست مثل من این روزها شرمندۀ زهـرا نشد |